منم پینوکیوی عشقِ تو در ساده انگاری
تو هم آن گرگِ باران دیده، آن روباه مکاری...
شدی با من رفیق و نارفیقی کردهای صدبار
بلاهایی که آوردی سرم را یاد میآری؟
همه دار و ندارم سکههای ناب عشقم بود
که آنها را گرفتی با فریب و با دغلکاری
به من گفتی زمینی هست در قلبت که جادوئی است
بکاری گر تو یک سکه، هزاران سکه برداری
گرفتی سکههایم را و من با چشم خویش دیدم
که داری سکهها در خاک سحرآمیز میکاری
من آن شب رفتم از پیشت ولی فردا که برگشتم
ندیدم از تو و از سکه و از عشق آثاری...
نشستم سالها پای زمین بایر عشقت
نروئیده در این بیغوله حتی، بوتهی خاری!
ولی با این همه، بیطاقتِ برگشتنت هستم
به دنبال تو میگردم چه در خواب و چه در بیداری
تمام سکهها مال خودت...اما برگرد
بمان پیشم... فریبم ده... بگو که دوستم داری...
تنبلها (tardigrades) سازگارترین موجودات دنیا
عکس هایی از عجیب ترین جانوران در حال انقراض
140420 بازدید
171 بازدید امروز
57 بازدید دیروز
784 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian