×
We use cookies to ensure you get the best experience on our website. Ok, thanks Learn more

gegli

سیروسلوک

لحظاتی با من

نمی دانم چه می خواهم خدایا




نمی دانم چه می خواهم خدایا ، به دنبال چه می گردم شب و روز

چه می جوید نگاه خسته من ، چرا افسرده است این قلب پرسوز

ز جمع آشنایان می گریزم ، به كنجی می خزم آرام و خاموش

نگاهم غوطه ور در تیرگیها ، به بیمار دل خود می دهم گوش

گریزانم از این مردم كه با من، به ظاهر همدم و یكرنگ هستند

ولی در باطن از فرط حقارت ، به دامانم دو صد پیرایه بستند

از این مردم كه تا شعرم شنیدند ، برویم چون گلی خوشبو شكفتند

ولی آن دم كه در خلوت نشستند ، مرا دیوانه ای بدنام گفتند

دل من ای دل دیوانه من ، كه می سوزی از این بیگانگی ها

مكن دیگر ز دست غیر فریاد ، خدا را بس كن این دیوانگی ها

شنبه 5 آذر 1390 - 8:15:08 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


....


...


راستی یادت هست؟


بیقرارم


تنبل‌ها (tardigrades) سازگارترین موجودات دنیا


مقامات عظما و قدرتمند آفریقا


عکس هایی از عجیب ترین جانوران در حال انقراض


چرا گوش کبکها سنگین است؟


آموزش شعبده بازی


تنها تماشاچی


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

140757 بازدید

57 بازدید امروز

3 بازدید دیروز

105 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements